سیلی واقعیت

ساخت وبلاگ
در هیچ زمانی اینچنین مات و مبهوت در دالان هزارتویی نبوده‌ام، همه چیز علیه من است، در هیچ برهه‌ای از زمان این حد تنها، بدبخت و بیچاره نبوده‌ام. اشتباهاتی را مرتکب شدم که حتی اگر هزاران بار زمان به عقب برگردد ارتکاب آن‌ها اجتناب ناپذیرست. از کجا باید می‌دانستم؟! چطور؟ نمی‌دانم!
خدا کمر به قتل روح و روان من بسته است. من هر چه بیشتر التماس رحم داشته باشم او بیشتر حریص به آسیب زدن به من می‌شود. کاش هیچگاه مومن به وجود او نبوده‌ام، در این صورت زندگی به مراتب سهل‌تر، زیباتر و منطقی‌تر پیش می‌رفت. انتظار و توقعی نبود، مصر نبودم که هر اتفاقی حکمتی در جهت مصلحت من دارد، برگی بودم در جوی آب روان، با قوانین فیزیک پیش می‌رفتم و انتظار نداشتم دستی نامرئی یکهو بیاید مرا از سنگلاخ‌های افتاده در جوی دور کند، که این انتظار اگر برآورده نشد تمام زندگی مرا زیر سوال نبرد. بی‌خدا بودم و اگر مانعی پیش می‌آمد و همه چیز درهم می‌ریخت، کمر همت می‌بستم که با قوانین خشک و غیرمنعطف فیزیک حل و فصلش کنم، نه اینکه ساده‌لوحانه فرض کنم بالاخره کمکی الهی خواهد آمد که بعد بفهمم "بالاخره‌ای" در کار نیست...

حقیقتن "بالاخره‌ای" در کار نیست؟

سیلی واقعیت...
ما را در سایت سیلی واقعیت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bestclassmates بازدید : 104 تاريخ : چهارشنبه 19 دی 1397 ساعت: 18:23